پرچین

مجموعه شعرها

پرچین

مجموعه شعرها

شمع ، نان و شراب



( ایثار کن،
آنرا که دوست میداری ایثارش کن
برای انکه بدست آوری راهی جز از دست نهادن نیست.)
این درسی بود که ترا آموخته بودند،
بی آنکه بدانی استادت که بود...
آنگاه هر آنچه داری نثار میکنی
قطره قطر ذوب میشوی تا شمعی باشی در تاریکی نگاهش
...
پس روزی میآید که دیگر هیچ در بر نداری. هیچ.
پس از جان خود به میان میگذاری
بی هیچ تردیدی
خون خود را شرابی میسازی
و جسمت را نان
:آخرین قطره جانم بکام تو باد...
آنگاه که آرام آرام نان را میجود
و شراب را مزمزه میکند
نگاهش در میان جمع میچرخد
در جستجوی چیزی است شاید
و یا کسی
نگاهش در میان جمع میچرخد
بی آنکه در عبورش از تو حتی لحظه ای توقف کند.
بیهوده خود را در مسیر نگاهش قرار مده
تو نیستی که ببینندت
تونیستی.
یادت نیست که تو همه نان شدی و شراب؟




نظرات 16 + ارسال نظر
پولاد همایونی شنبه 19 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:39 ب.ظ http://siperisk.blogsky.com

وبلاگ گردی های سیپریسک در روز شنبه را بخوانید. وبلاگ تان را در بخش دیدگاه بنویسید تا معرفی شود.

هامون یکشنبه 20 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:54 ق.ظ http://shouka.blogsky.com

...چه حدیث نابی!

صدر دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:32 ق.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام !
چه عاشقانه بود ترانه ای که سرودی
از جان / از نان . از شراب
رازی است میان دل
که جان
نانی خواهد شد در شراب
موفق باشی
صدر

ابرخاکستری دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:37 ق.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

آخرین جرعه این جامه تهی را تو بنوش ...

صنم دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 09:52 ق.ظ http://sogmad.blogsky.com

زیباترین درس ایثار از زبان زیباترین دل ...
زیبا نوشتی رضا جان ...

باران دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:56 ق.ظ http://chakad.persianblog.com

خیلی قشنگ بود

خسروپرویز دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:25 ق.ظ http://khosrowparviz.blogsky.com

درود بر شما!

بسیار زیبا بود..

بدرود!

نغمه دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:10 ب.ظ http://naghmeh-a.blogsky.com

خیلی زیبا بود...
لذت بردم.
ممنون!

سعید سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:02 ق.ظ http://nale.persianblog.com

رضای عزیز سلام!
ممنونم از حضور مهربانت ....
دوست دارم قطره قطره در مهربانی های جمعتان ذوب شوم.
اگر لایق باشم.

ارادتمند

یاس سفیدم چهارشنبه 23 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 06:46 ب.ظ http://www.yasesefid.blogsky.com

www.yasesefid.blogsky.com
یادت نیست تو همان هستی که روزگاری می میدادی به دست همین عاشق نان فروش
پاینده باشی دوست من

انسان مه آلود یکشنبه 27 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:11 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

تفسیری زیبا از زیبایی تمام.

امید یکشنبه 27 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:59 ب.ظ http://tehrantehran.persianblog.com

سلام نیستی به نان و شراب زده ای چون ترسایان - یادم به رمانش افتاد سالها پیش هنوز مزه اش زیر زبان دارم

مهرانا دوشنبه 28 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:42 ق.ظ http://mehrana1382.blogsky.com

سلام. خوبی؟ واقعا قشنگ بود کپ کردم . خیلی خیلی هم به دلم نشست

فضائی نو دوشنبه 28 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 11:21 ق.ظ http://saial.blogsky.com

سلام رضای عزیز
از بابت پیغام ارسالی ممنونم ولی اینقدر لایق تعریف نبودیم
نظر شما را در هفته نامه خودمان اجرا میکنیم
همچنین شماره پنجم هفته نامه وبلاگی ما منتشر شد
بازهم ما را از نظرات خود بهره مند سازید

فراز سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:15 ب.ظ http://farazdasht.persianblog.com

سلام ... عالی و زیبا

نیوشا جمعه 30 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:08 ب.ظ http://nejatmanam.persianblog.com

سلام اولین بار است که خدمت میرسم مطلبت خیلی قشنگ بود نان و شراب همان عهدی است بین مسیح و دوستدارانش که در شام اخر فرمود این نان و شراب جسم و خون من است و بیاد من این را بجا اورید تا بدانید که من بخاطر گناهان شما قربانی شدم تا با ایمان به خونم که بر زمین ریخته شد نجات یابید و زندگی جاوید پیدا کنید و خوردن نان هم به معنی وجود مسیح در ما و زندگیمان است که ما همیشه اورا در خود داریم .....تا امدن ملکوت خداوند این عهد را نگه داریم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد