پرچین

مجموعه شعرها

پرچین

مجموعه شعرها

قوها و لاکپشت

این رو اینجا مینویسم. میدونم خیلی سیاهه. منم اونو وقتی نوشتم که تلخ و سیاه بودم و خیلی تنها.قصد توهین به هیچکس نیست و همش به خودم بر میگرده....





شما را میگویم

                          شما دو قوی زیبا

گردن  فراز، زیبا ، پاک

بالها گشاده به پرواز تلخ به سرزمینی دور

پا سفت کرده چنین به چیدن همه ریشه ها

که در این مرداب عفن دوانیده اید..

جایی که در آن عشق پاره کردن لبهاست

و هرزگی با  صیغه ای تطهیر میشود

"دلتنگم" اغوایی است شرم آور

و " دوستت دارم" دروغی بزرگ

جایی که "دوشیزه رویاها"  پتیاره ای هرزه گرد بود

 

جایی که آمار انتخابات مهمتر است از انفجار بزرگ بی لیاقتی

 و دشتی پر از اجساد تکه تکه

آنجا که انسانها در صفها می ایستند تا آزادی را به قیمت  مهرشناسنامه بفروشند

و دم یعنی تنفس همه ذرات مسموم در هوا و تزریق آن در خون

 

شما را میگویم

                          شما دو قوی زیبا

گردن  فراز، زیبا ، پاک

بالها گشاده به پرواز تلخ به سرزمینی دور

پا سفت کرده چنین به چیدن همه ریشه ها

که در این مرداب عفن دوانیده اید..

من لاکپشتی هستم

مانده سالها در این مانداب کژ

چوبی را که به دندان گرفته ام

به منقار بر گرفته به پرواز آیید

شاید "اگر نه رها زیستن، مردن به رهائی"

رضا-اسفند ۸۲

نظرات 10 + ارسال نظر
نوید شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 10:28 ق.ظ http://nikkar.blogsky.com

بیا به وبلاگم

مطمئنم خوشت میاد نظر یادت نره

هامون شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:47 ق.ظ http://shouka.blogsky.com

هه! دستت را بمن بده! بیا به پرچین گریه ها رویم... اینان ما را مدفون میخواهند( حق هم دارند!)...
رها زیستن؟ هه!

نی لبک شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:06 ب.ظ http://neylabak1.blogspot.com

دوست من اگه دوست داری بیا و مطلبم را بخوان...این را با توجه با آخرین یاداشتت گفتم.

فالگوش شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 06:18 ب.ظ http://falgosh.persianblog.com

salam,salam , shoonsad ta salam, merc ke sar zadi.......oomadam begam up kardam , miyay????? bodo bodo

راز گل آفتاب گردون شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:57 ب.ظ http://parastooyeabi.persianblog.com

اخ چقدر این دوقو نازندواین دختر کوچولو این گوشه دیشب اومدم خونه ات در باز نشد / شعرت خیلی قشنگه

بــاران یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:40 ق.ظ http://manzelgah.blogsky.com

سلام...
چرا فکر کردی که تلخه؟؟عین واقعیت بود.من امروز چیزکی ن.شتم راجع به محرم بیا و ببین و حرف بزن.

انسان مه الود یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 11:24 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

تلخ هست و هست...

سعید یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 03:24 ب.ظ http://nale.persianblog.com

رضای عزیزم سلام ..

اما از پشت پرچین صداقت ،مهربانی را می شود دید
که کلامش به سفیدی پرهای قوست
و پشت پرچینش صف می کشیم تا مُهر صداقتش را بر قلبهمان زند...

ارادتمند

زهرا یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:02 ب.ظ http://zahra-hb.com

.بلاگتون چقدر خوشگله. به خصوص عکساش و شعراش مرسی:)
راستی این متنت با اینکه تلخ بود ولی واقعی بود:)

امید یکشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 05:38 ب.ظ http://tehrantehran.persianblog.com

درسته رضای عزیز و محکم باید گرفت این طلب رهایی و آزادگی درسته رضا حتی این "اگر نه رها زیستن، مردن به رهائی" جمله ایست فرو رفته در همان مردابهای عفن که دیگر اثری و جای نفسی نمانده برایش و جایگزین آن زیستن به هر قیمت روییده و حقیقت و رهایی دیگر نه متاعیست که ارزش فدای جان داشته باشدو نه ایستادگی ومقاومت . دنیا یکجورایی زیر و رو شده ارزش هاش
گاهی قابل تاملند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد