پرچین

مجموعه شعرها

پرچین

مجموعه شعرها

دریچه

این شعر را یکی به من هدیه کرد. کسی که چون دریچه ای روبرویم بود


دریچه ها

 

ما چون دو دریچه روبروی هم

آگاه زهر بگو مگوی هم

هر روز سلام و پرسش و خنده

هر روز قرار روز آینده

 

 

عمر آینه بهشت، اما... آه

بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته ست،

زیرا یکی از دریچه ها بسته ست

نه مهر فسون ، نه ماه جادو کرد

نفرین به سفر که هر چه کرد او کرد..

 

مهدی اخوان ثالث

نظرات 4 + ارسال نظر
باران یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:55 ب.ظ http://manzelgah.blogsky.com

سلام رضا.
بگو مگو....دریچه های روبرو...
.............................................

پروین یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ب.ظ http://baranemehr.persianblog.com/

دوست عزیز سلام....زیبا بود...انشا الله دریچه ی مهربانیها برویت باز شود...موفق باشی..غریب..

کیان پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.tardidha.blogsky.com/

زیرا یکی از دریچه ها بسته است...
ترجیع بند همیشگی من و انگار همه ی ما...

انسان مه الود شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:37 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

رفتید یا هنوز پاتون رو خاک وطنه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد