شریعتی ۵۷ و ما
اینروزها یادآور سالمرگ دکتره. دوستدارانش اینطور صداش میکنن.یادمه روزهایی رو که مثل بت اونو میپرستیدیم و جمله های کتابهاش برامون مثل آیه های آسمونی بود و اونهارو کلمه به کلمه حفظ میکردیم.همینطور یادم میاد که چطور ملایان رسمی تکفیرش میکردن و براش حکم ارتداد صادر میکردند.
هیچکس تاثیر فکری عظیم دکتر رو روی انقلاب ۵۷ نمیتونه نادیده بگیره. اون زمان طیف جوانها و روشنفکرها شدیدا تحت تاثیر افکار مارکسیستی بودند ولی اون نهضت روشنفکری عمیق و پر دامنه ای رو راه انداخت که تا امروز اثراتش هست.
اما امروز که فکر میکنم میبینم این تاثیرها با اینکه منجر به سقوط دیکتاتوری شاه شد ولی در دراز مدت فاجعه ای بزرگ برای ما رقم زده.مفاهیمی که اون در ذهنهای ما نهادینه کرد مثل ایدئولوژیک کردن سیاست - نظریه همیشگی بودن امت و امامت - ترجیح عدالت اجتماعی به دموکراسی و دائمی بودن انقلاب دقیقا همون چیزهایی است که جامعه ما از اون رنج میبره.
دکتر رو نفی نمیکنم .اوضاع و شرایط اونروز اینهارو طلب میکرد ولی مطمئنم اگر زنده میموند و میگذاشتند که زنده بمونه امروز بگونه ای دیگر می اندیشید...