آغاز فصل سرد..

باد سرد چون سیلی صورتم را مینوازد
و تارهای رشته ام یک به یک از هم میگسلد.
لرزش بدنم از سوز سرما نیست
و سرخی صورتم از گرمای درون نمیجوشد.
با اینهمه آرام و فروتن هستم
پذیرای سرنوشتی از پیش دانسته.
چون عنکبوتی که در معبر بادها
آشیانه میسازد...