برای تولد عزیزترینم:
پیش از تو پاییز فصل خوبی نبود، فصل برگریز پیام آور زمستان.
و من خود زمستان بودم، تاریکی بود و سرمای بهمن، برف بود و کفشهای پاره من.
نامت برایم غریب بود و بی معنی.
تو در پاییز آمدی در آبانماه و با تو گرمی و نور آمد. با تو امید آمد و عشق، و منزل کوچکمان محفل گرم یاران شد. با تو بهار آمد و با تو شکوفه خندان شد. و من خود را یافتم،
دستانت برایم تکه گاه امنی شد و من پیچکی بودم پیچیده بر آنها و بالا رفتن را آموختم
و نامت برایم معنا شد که عین آزادگی بود و زندگی.
همه هستی من ، پایه های من پاینده بمان تا منهم بمانم.
رضا - آبان ۸۲
|