تشکر- انتخابات- عشق و نفرت

۱- از همه دوستان مجازی و حقیقی که این چند روز به من خجالت دادند و تولدم رو با پیام،ایمیل و یا تلفن تبریک گفتند نهایت سپاسگذاری رو دارم. حتی دوستانی که مدتهاست از من جدا شدن و دوستانی که هزاران کیلومتر دورتر در کشورهای دیگه هستند منو فراموش نکردند و پیام فرستادند. من شرمنده و مخلص همتون هستم و ازتون قدر دانی میکنم..

۲- دیروز شو تلویزیونی انتخابات فرمایشی بنحو احسن اجرا شد.خیلیها که ازشون سوال میشد چرا رای میدید میگفتند تکلیف بوده. من قصد جسارت به اونایی رای دادند رو ندارم ولی میخوام بگم رای دادن یک عنصر اصلی دموکراسیه و دموکراسی تعریف خودشو داره. این که یک عده محدود بجای چند میلیون نفر تصمیم بگیرند و انتخاب کنند و بعد از مردم بخوان به اونا رای بدن معنی نداره. خوب حکم حکومتی رسمی و علنی بدن اینا نماینده اند و مردم هم بنا به -تکلیف- تبعیت کنن. نمیشه باطن فرمایشی باشه و ظاهر دموکراسی. این یعنی مسخره کردن هر دو.

۳- یه نکته بیربط هم میخواستم بگم. اونم درباره (نفرت). نمیدونم. همیشه فکر میکردم نفرت چیز ناپسندیه. اما امروز شک دارم اینطور باشه. من فکر میکنم (نفرت) یک مکانیسم دفاعیه در برابر آسیبهای روانی. خیلیها زمانی که در ماجراهای عاطفی لطمه های شدید میخورن با جایگزین کردن نفرت عملا یه جورایی از خودشون در برابر هجوم یاس حفاظت میکنن. لابد شنیدین که میگن بین عشق و نفرت فاصله ای نیست. تا نظر شما چی باشه.

این شعر زیبا رو از بلاگ ؛فراتر از نفرت؛ وام گرفتم. برای زیبایی شعرش، تناقضش و آهنگ خیلی زیباش که عمیقا تحت تاثیرم قرار داد:


صحبت عاشقانه کن
٬ نوبت لکنت من است

اول سر رسیده ام٬ عشق تو نوبت من است
بوسه عزیز می شود گر برسد به دست تو
بوسه گرفته جان من٬ تا برهد به دست تو
گم شده دست و پای من٬ منگ شده صدای من
صحبت عاشقانه کن٬ شمس من و خدای من
عشق ازل نمی رسد تا به ابد به ناز تو
سوره به سوره خوانده ام٬ نام تو و نشان تو