صبح با یاد تو بر میخیزم. نام زیبای تو را میگویم. میخورم صبحانه. و به امید توان یافتن از دوستی ات میرم از خانه روز با یاد تو ، همراه همه، میکوشم میخورم، مینوشم. شب که شد، بی تابم. تا تو را باز ببینم در خوابُ زودتر می خوابم. من پرم از تو، ولی دور از تو و تو نزدیکتر از من به منی کاش حرفی بزنی.
مصطفی رحماندوست.
|