هیچ چیز بهتر از یک دوست خوب نیست. دوست روزهای اوج و فرود. روزهای غم و شادی. یه تجربه دارم. اگر میخواهیم دوستی مون دائمی باشه فقط یه چیز لازمه : صداقت.
برای امید. عزیز من:
----------------------------
هنگامی که خستگی جان را فرسوده
و همه پنجره ها رو به تاریکی و سیاهی باز میشود
و آخرین ذره های آتش امید در لابلای انبوه خاکسترها خاموش شده،
آنگاه که هیچ انتظاری نیست
و هیچ امیدی
از میان تودر توی وهم آلود تاریکیها
از راه میرسی
ای ناجی
ای مومن
و دستت را که پیامدار صداقت است
بسویم دراز میکنی
ای چهره ات آشنای سالها
نامت کلید رازهای سر به مهر
من ناسروده آواز غمگین شکست
من نا غنوده به بالین سرنوشت
از راه آمدی
دستم را در دستان مهربان تو میگذارم
و خود را به تو میسپارم
زیرا تو میدانی گذرگاه این بن بست را
و راهی که این شب تیره را به روز میرساند
با تو ایمان
با تو اعتماد
با تو راستی
و با تو وفاداری را دوباره باور میکنم.
و
امید را.
---------------------------------------------
اردیبهشت ۸۳
دستی همیشه منتظر دست دیگر است....
چشمی همیشه هست که نمی خوابد...
دستی میان دشنه و دیوار است...
دستی میان دشنه و دل نیست....
از پله ها فرود می آئیم ، اینک بدون پا ...
دوست خوب مثل درشکه تو شب بارونی کمیابه ..............
سلام.از اینکه به من سرزدی و کامنت گذاشتی ممنونم. البته با محاوره ای نویسی مخالف نیستم بلکه با فقط محاوره ای نوشتن مخالفم. به هر ما نسبت به حفظ ادبیات فارسی وظیفه ای خواهیم داشت همچون بقیه هنر ها. راستی باز هم مثل همیشه زیبا و متفکرانه نوشته ای که برای من ارزشمند است. در ضمن من آپدیت کردم . (پا شو یه تک پا بیا اونور باهات حرف دارم ! ) موفق باشی...
اما کو دوست یکرنگ؟
سلام.کجایی بابا؟!!
سلام ببخشین از بی وفایی من . یاد همه دوستام می کنم ولی زیاد آنلاین نمی شم . بار ها گفتم بیام برای بار آخر خدا حافظی کنم ولی دلم نیومده.
دلم برای اینجا تنگ شده بود.
شعر امید قشنگی بود . شما راستی راستی شاعر بودی و ما خبر نداشتیم
سلام.
از اینکه میبینم هنوز پابرجا و زیبا می نویسید خوشحالم.
باران/
سلام ~
... و چه دوستی زیبایی !
موفق باشی
صدر