پرچین

مجموعه شعرها

پرچین

مجموعه شعرها

فصلی نو

از روزی که به این سرزمین غریب پا گذاشته ام روزها میگذرد.
بعد از مدتها فرصتی تا آرام گیری و مجالی تا بیاندیشی..
در وطن که همه عشقم بود چیزی به جای بنمانده تا اندوهگینش باشم.
خاطراتی که تلخ بود و بوی دروغ، خیانت و ریا داشت رهایم نمیکنند...
و در غربت اینجا همه چیز زیبا و افسون کننده است. اما نه برای من...
صبور باش دل غمگین. صبور باش...
....
....

(بهم گفتی وقتی تلخی ننویس. اگه اینطور باشه هیچوقت نباید بنویسم که..)




نظرات 15 + ارسال نظر
باران شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:56 ب.ظ http://chakad.persianblog.com

از نو ساختن برای تو کاری بسیار سهل و راحتیه . کاش اراده تو .............

انسان مه الود یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:13 ق.ظ http://ensan.blogsky.com

برای کسی که بخواهد همیشه فرصت هست برای دوباره ساختن.

نیکو یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:47 ق.ظ

نمیدونی چقدر خوشحال شدم که دوباره تو وبلاگت نوشتی. شروع خوبیه! همه آدما یه وقتایی تلخند ولی خوبه که بتونن مهارش کنن.

باران/ یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:26 ق.ظ

سلام.
خاطراتی که تلخ بود و بوی دروغ؛خیانت و ریا داشت رهایم نمی کنند...
صبور باش دل غمگین؛صبور باش...

امید سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:10 ق.ظ http://tehrantehran.persianblog.com

سلام آقا رضای عزیز اولین بار نیست در وبلاگت صحبت از سفر و دوری وطن می بینم نفهمیدم متوجه نشدن من از سربسته گویی توست و یا عقب بودن از پاره ایی از یاداشت هایت اینبار دیگر متوجه شدم که ترک دیار کرده ای میدونی مسافر و سفر واژ ه های زیبا و گاه رویایی هستند مخصون وقتی مقابل ماندن و سکون قرار میگیرد در هر صورت برایت آرزوی موفقیت دارم و یکم هم حسودیم شد . یک چیز دیگر هم متوجه شدم که عاشقی و در گیر آن با همه زیر و بم های آن اینم زیباست و جای حسودی داره قدرشو بدون ! بعد نمیدونم چرا وبلاگ تو از جمله وبلاگهاییست تو وبلاگ من که رولینگ تازه شدنش را به من اعلام نمیکنه !؟

طناز سه‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:58 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

اما هر چی باشه گاهی دلت برای وطنت تنگ میشه مگه نه؟

نیکو پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:44 ق.ظ

هنوزم تلخی که نمی نویسی؟ من منتظر می مونم.

سعید جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:55 ق.ظ http://nale.persianblog.com

رضای عزیزم سلام /
دلم برات حسابی تنگ شده بود / راستش یه مدتی بود که به نت زیاد دسترسی نداشتم تا خدمت تو عزیز و یار همیشه مهربونم برسم / امیدوارم که اعماق قلب نازنینت همیشه نمایان گر فصل بهار باشه / و بوی امید و آرامش و زیبایی داشته باشه / اسم مهربونت همیشه در قلب ایاممون جاودانه خواهد ماند / ارادتمند

نیکو شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:10 ب.ظ

از عکسی که گذاشتی خیلی میترسم!

آشنا یکشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:32 ق.ظ

... و میدانم سهل است برای کسی که سالهاست بازکننده مسیر قدمهای خیلی ها بوده دوباره آغاز کردن را ...

پروین چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 09:54 ب.ظ http://baranemehr.persianblog.com/

سلام عزیز...میتوان از نو سرود آغاز کرد...چون چکاوک نغمه ای آواز کرد..میتوان در عشق با بالی سبک ...بر فلک از عمق دل پرواز کرد....به من سر بزن ...برات هدیه دارم...موفق باشی...غریب....

دریا جمعه 27 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:26 ق.ظ http://daryadarya.blogsky.com

سلام. ادبیات از دلتنگیهای عاشقانه تولید میشه نه وصال. پس بنویس.

کمند شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:20 ب.ظ http://mahbanow.persianblog.com

((دیگه به خدا صبحونه هم نمیخوام ))) به شب بگو آفتابی شه
آی ! گل یخ ! آی ! گل یخ ! زمستونم بارش رو بست
طلسم زمهریر شب تنها با دست تو شکست
تو یاد دادی به این صدا که سر بده ترانه رو
تویی که زنده می کنی شعرای عاشقانه رو
از من و تو گذشت عزیز ! به شب بگو آفتابی شه
ستاره رو سرم بریز ! به شب بگو آفتابی شه
آی گل یخ ! با تو میشه دل به ترانه ها سپرد
با تو میشه ستاره بود همیشگی شد و نمرد
وقتی که تو کنارمی تازه من و من می بینم
آفتاب و مهتاب نمی خوام ، این شب رو روشن می بینم
از من و تو گذشت ، عزیز ! به شب بگو آفتابی شه
ستاره رو سرم بریز ! به شب بگو آفتابی شه
کلید نمی خوام گل یخ ! قفلا با بوسه وا میشن
وقتی که تو پیش منی گمشده ها پیدا می شن
قناری تو کنج قفس پرواز رو معنا می کنه
برای دیوار که دست ، پنجره رو وا میکنه
از من و تو گذشت ، عزیز ! به شب بگو آفتابی شه
ستاره رو سرم بریز ! به شب بگو آفتابی شه

باران یکشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:03 ب.ظ http://shamlo.blogsky.com

یه بار برای خودم نوشتم : خدایا اگر وجود داری روحم را اگر وجود دارد نجات ده ....
نمی دونم نجات داده یا نه ؟!
ولی حالا از خدایی که می دونم هست برای روحی که می دونم داری طلب آرامش می کنم .

[ بدون نام ] دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:51 ق.ظ http://banderblog.persianblog.com

سلام. وبلاگ گروهی وبلاگ نویسان بندرعباس بندریها شروع به کار کرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد